هميشه لبهايتان چون گل محمدي، خندان باد گلخندان |
|||
شنبه 3 شهريور 1397برچسب:رستمیهای بازران,یدالله,یدالله بازارنی,عظیم سرودلیر, بازران, :: 12:9 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
پنج شنبه 16 ارديبهشت 1395برچسب:گلخندان, کوسة لو, بازران,عظیمسرودلیر, :: 6:43 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
جمعه 1 دی 1390برچسب:علي رحماني,اصغر بابايي,علي ابراهيمي,محسن آقاخاني,فرزندعلي يوسفي,عينالله خداويردئي,بهرام خدا ويردئي,هدايت قياسي,محمد سرودلير,عينالله آقاخاني,ابراهيم اكبري نويد,محمد جعفر نادري,كوسهلو, بازران,عظيم سرودلير,گلخندان,, :: 19:14 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
اين هم عكس ديگري از بچّه هاي مدرسه انقلاب (روشن سابق) كوسه لو و بازران اين عكس در تاريخ 1351/12/15 گرفته شده. شخصيت ها از راست به چپ عبارتند از : ايستاده: علي رحماني-اصغر بابايي-علي ابراهيمي-محسن آقاخاني-فرزندعلي يوسفي-عين الله خداوردویي نشسته: بهرام خداوردویي- هدايت قياسي- محمد سرودلير-عين الله آقاخاني-ابراهيم اكبري نويد-محمد جعفر نادري
یک شنبه 15 آبان 1390برچسب:كوسهلو, بازران,قيزيلداغلار,عظيم سرودلير,Azim Sarvdalir ,گلخندان,فامنين,, :: 13:45 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
سلام عليكم ما اين قدر بلد بوديم كه نوشتيم. براي بقيه منتظر شما هستيم. خدا حافظ شما یک شنبه 15 آبان 1390برچسب:آقاخاني ها,كوسهلو, بازران,گلخندان,فامنين,همدان,عظيم سرودلير,حاجي بابا,سليمان,احمدآقا,محمد آقا,, :: 12:52 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
سلام بر تبار آقاخاني هاي خودمان. بنده تا اين جا اطمينان داشتم كه گذاشتم در وبلاك. شما هم لطف كنيد ادامه اش را بفرستيد تا وبلاك بگذاريم. منتظر شما هستيم.
البته هنوز هم كامل نشده. لطف كنيد شما هم مشخصات بقيه را ارسال كنيد تا كاملش كنيم (با تشكر از علي آقا) یک شنبه 28 خرداد 1392برچسب:كوسهلو, بازران,قيزيلداغلار,عظيم سرودلير,Azim Sarvdalir ,گلخندان,فامنين,, :: 5:35 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
اين هم تبار رستمي هاي بازران خودمان ما تا اين جا بلد بوديم كه نوشتيم.از اين جا به بعدش هم با شما بنويسيد ارسال كنيد تا در وبلاك بگذاريم. منتظر حضور سبزتان هستيم
با تشكر از آقاي عباس اروجي كه اطّلاعات تكميلي را فرستادند جمعه 2 ارديبهشت 1386برچسب:قيزيل داغلار,كوسه لو, بازران,مكتب,عظيم سرودلير,Azim Sarvdalir ,سعدي,گلستان,قيش,, :: 11:13 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
اين كتاب را هم بخوانيد و لذّت ببريد. مي توانيد اين كتاب را از آقاي حاج وجيه الله شفيعي (در محلّه ي پشت وادي السّلام) و از آقاي اكبر عبدلي (در محلّه ي شهرك امام حسين) دريافت نماييد. شخصيّت هاي اين منظومه، همه واقعي و از مردان و زنان كوسه لو و بازران هستند. مضمون كتاب انعكاس فرهنگ و آداب و رسوم و زندگي شيرين مردم اين دو روستا در دوران كودكي و نوجواني اين جانب است. زبان كتاب، زبان همان مردم، موسيقي كتاب پژواك صداقت، پاكي، مهرباني، خوشرويي، خوش خلقي مردماني است كه گاه گاه عروسي و عزارا بهانه قرار مي دادند و آن هارا مي سرودند. قيزيل داغ لار نماد چنين مردماني است، مردماني كه رنج و زحمت زيادي مي كشيدند ولي هيچ وقت لبخندشان را از همسايه دريغ نمي كردند. بهتر است خودتان بخوانيد و قضاوت كنيد. قيزيل داغلار سوزه گَلين ياددان چيخين گوزه گَلين
دِيون گيچَندَن گَلَندَن
قيزيلاينَن دولان داغلار
چوخلار گَلدي گيچدي سيزدَن
شيرين سولار ايچدي سيزدَن
بيلينمهدي هارا گِئتدي
سِرّلَري ساخلادان داغلار
.............................
اوچ ايل مَكتَبه من گِئتديم
قرآنو آخيره يِئتديم
سعديدَن اوخودوم كتاب
سيز كيمين گلستان، داغلار
......................
پايوز، قيشده يِغيلاردوخ
مين جور اويُون اوينُوياردوخ
"گزلانپاچ" يا "حقّير گَتدي"
اويُونلارا باخان داغلار
....................
كَنددَه قاپو باغلانمازدو
هيچ قُوناخ چولدَه قالمازدو
هر وقت چاتسا سفره آچوخ
قوناخ يولا سالان داغلار
... اين جا روستاي گلخندان، كوسه لوي سابق، زادگاه شخصيّت هاي قيزيل داغ لار است. اين روستاهمان جاست كه اذان افطار و مناجات سحري اش را عبدالله مي خواند، روضه هاي ماه محرّم آن را علي احمد، نوحه هاي سينه زني اش را جعفر، اكبر، غلام حسين،..مي خواندند. اين جا ميرز نصير،ميرزا يحيي، ميرزا ابراهيم مكتب داري مي كردند، ترسّل مي نوشتند تا جوان ها وقتي بزرگ شدند بتوانند نامه نوشته و دادخواهي كنند، واجبات مي نوشتند تا بچّه ها بتوانند اعمال دينيشان را درست انجام دهند، در مسجد همين روستا، نداي جوشن كبير، مجير، افتتاح را مشدي حبيب ا لله و مشدي حنيفه در مسجد سر مي دادند. در ميدان تعزيه خواني اش، نقي حضرت عبّاس مي خواند، ميرزا محمد آقا، امام حسين مي خواند، و ولي الله ياتاني شمر خواني مي كرد. در اطاق هاي گلي همين روستا مردم دل و جكر پروار زمستانيشان را براي قرآن خوان ها طبخ مي كردند تا امواتشان نيز سهم خودرا از گوسفندانشان ببرند. ميوه هاي سر درختي اين روستا با پول مبادله نمي شد، هيچ كس بابت غذا و خوراكي پول نمي گرفت، درب خانه ها به روي هيچ كس بسته نبود. بانوان همين روستا، هم ماماي هم بودند، هم شريك شادي و غم، و هم يار و مددكار زندگي . اين جا مرحوم حاج شيخ ميرزا علي بدون اين كه توقّع پاكت داشته باشد در سرماي زمستان حاضر مي شد و مردم را با دين و آيين اصيل اشنا مي ساخت. اين جا بچّه همه با هم بازي مي كردند. البتّه بازي تنها كه نه بلكه تمرين زندگي.در همين روستا، خواندن را با هو الفتّاح العليم شروع مي كردند، با قرآن ادامه مي دادند، از معراج السّعاده اخلاق اسلامي فرا مي گرفتند و با حلية المتّقين آداب زندگي را. اين جا ...... چهار شنبه 31 فروردين 1390برچسب:دادودخاني ها, عظيم سرودلير, كوسهلو, بازران, تبار داودخاني ها,, :: 4:23 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
لطفاً هرگونه اطّلاعات تكميلي خودرا ارسال نماييد تا در وبلاك بگذاريم یک شنبه 28 فروردين 1390برچسب:تبار مردم كوسهلو و بازران, كوسهلو, بازران,عظيم سرودلير, همدان,فامنين, تجرك,, :: 18:41 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
تبار مردم روستا هاي كوسه لو و بازران ( استان همدان- شهرستان فامنين. بخشداري تجرك) منتظر نمودار هاي بعدي باشيد.(شماره يك) گزيده اي از تاريخچه کوسهلو و بازران قديم و کنوني: کوسهلر طايفه اي از شاهسونها ميباشد که تعداد زيادي از آنها هم اکنون نيز در روستاهاي اطراف قم و ساوه و نيز خود قم و شايد در جاهاي ديگر نيز ساکن باشند اوّلين شخصي که روستا يا قلعه کوسهلوي قديمرا که در محل داشلوبولاغ کنوني قرار داشته است بنا نهاد شخصي به نام علي از طايفه کوسهلر بوده که کوسهعلي در طول تاريخ به کوسهلو تبديل شده است. کوسهعلي لقب ديگري نيز داشته که گفته ميشود به او کوساگون گُرمَز نيز ميگفتند که نقل قول در مورد اين لقب چند جور ميباشد بعضي ها ميگويند او بعد از کشته شدن فرزندانش به سبب ناراحتي، پا از قلعه بيرون نميگذاشته و اين لقب ناشي از اين موضوع است. بعضي ديگر ميگويند او بعد از کشتن يکي از اهالي شاه قلي کندي، از ترس انتقام آنها، از قلعه بيرون نمي آمده و اين لقب از آنجا نشأت گرفته. به نظر ميرسد تاريخ ياد شده و بناي قلعه کوسهلوي قديم مربوط به دورهي صفويه ميباشد و اين اادعا به اين دليل است که نادرشاه روستاهاي اهل تسنن ازجمله اهالي شاه قلي کندي را از آنجا انتقال داده و در منطقه ديگري از غرب کشور اسکان داد
روستا يا قلعه ديگري کمي پايين تر از کوسه لوي قديم(پايين تر از باغهاي قاراگونه)بوده که شُرشُرگَزَوَن ناميده ميشده . اهالي اين دو روستا در ارتباطي بسيار نزديک طي ساليان دراز، در کنار هم زندگي ميکردند اما بعد از وقوع چندين سال خشکسالي پي درپي همگي و يکجا ازآنجا مهاجرت کرده و به مکان ديگري که شايد کَهلَه (كُهلو) گَزَوَن کنوني باشد ميروند و آنجا ساکن ميشوند اما پس از چند سال زندگي در آنجا چهارنفر ازآن ها تصميم ميگيرند به دِه قبلي شان برگردند که اين چهارنفر عبارتند از: رستم-مدد-داوود-محمد که شايد چهارنفرشان با هم برادر باشند (البته چندين طايفه نيز در طول تاريخ به اين چهارنفر اضافه شده ند)اين چهارنفر پس از برگشتن به کوسه لو و شُرشُرگَزَوَن چون اين دو روستا را کاملا ويران شده ميبينند تصميم به بناي روستاي ديگري که بازران کنوني ميباشد مينهند و قلعه بازران را بنا نهاده و نامش را به تقليد از شرشرگزون قديم به اين نام مينهند که بعد از طي چندين سال و هنگام حمله قشون کولي ها(اين موضوع مربوط به اول حکومت قاجارکه تهران تازه پايتخت شده بوده ميباشد) به اين قلعه يکي از اهالي روستا(رستم) از درب قلعه بااسب تيزپاي خود خارج شده و خود را طي 48ساعت به تهران رسانيده و قوشون دولتي را به روستا آورده و روستا را از محاصره قشون کولي ها نجات ميدهد به سبب کار او به اين روست لقب باز ايران(عقاب ايران)(احياگران مجدد ايران)يا بازوران (قدرتمندها)مينهند که در طي تاريخ به بازران تبديل شده است گفته ميشود سه نفر از اين چهار نفر متاهل بوده و فقط محمّد در بين آنها مجرّد بوده که هنگام عبور طايفه قاسملوي شاهسونها از قزل داق شترهايشان در باتلاق گرفتار مي شود اهالي روستاي بازران به کمک آنها رفته و شترهايشان را از باتلاق در مي آورند و رئيس قبيله آنها ميگويد ما برادري داشتيم که فوت کرده وچون ما رسم نداريم با زن برادر مرده خويش ازدواج کنيم از يکي از شما ميخواهيم که با او ازدواج کند و محمد با او ازدواج ميکند . کوسهلوي کنوني چگونه ساخته شد؟ روستا و املاک بازران در تملک اربابان و خانها بوده وهرسال مواجب از رعيت ميگرفتند ولي املاک کوسه لو تعلقي به خانها نداشته است مالکين املاک کوسه لو بهدليل اينکه از ااملاک آنجا مواجب به خانها نپردازند از بازران خارج شده و روستاي کوسهلوي کنوني را بنا نهادند.
گردآورنده: مسيّب عبدالهي نويسنده: اباصلت عبدالهي درباره وبلاگ آرشيو وبلاگ پيوندها نويسندگان |
|||
|